مناجات فاطمیه ای با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
یار ما هر نیمهشب که بر سر سجاده است آنقـدر آقـاست یاد قوم نوکـرزاده است گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است گریههایم کم شده یعنی که بیبرکت شدم بیحیایی من آخر کار دستم داده است به دل سنگی من این حرفها سودی نکرد حل کار سنگ کی در طاقت سمباده است امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم کار سختی نیست اصلا،عبد بودن ساده است در تمام سالها من فکر خود بودم ولی او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید قلب ما سینه زنان دربه بدر آن جاده است بوی دود از خانه مولا به عالم میرسد بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است |